جدول جو
جدول جو

معنی ماندگی افکندن - جستجوی لغت در جدول جو

ماندگی افکندن(پَ / پِ شُ دَ)
رفع خستگی کردن. استراحت کردن. خستگی گرفتن. (به معنی متداول امروز). استجمام. (منتهی الارب) :
بیاسای تا ماندگی بفکنی
به دانش مرا مغز و جان آکنی.
فردوسی.
بدم ماندۀ راه و می خوردنم
بدان بد که تا ماندگی بفکنم.
اسدی
لغت نامه دهخدا
ماندگی افکندن
رفع خستگی کردن استراحت کردن
تصویری از ماندگی افکندن
تصویر ماندگی افکندن
فرهنگ لغت هوشیار